سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ـ در آنچه به علیّ سفارش کرده است ـ : ای علی! خواب دانشمند برتر ازعبادت عابد است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط مهیار در 90/1/20:: 6:59 عصر


دور گردون به همان سیرت و سانست که بود
شرح دلتنگی من نیز همانست که بود
قصه غصه شب ها و نگفتن هیهات
شب همان ، قصه همان ، درد همانست که بود
دلم از دست جهان شکوه دو چندان دارد
آخر این معرکه بازار ، همانست که بود
راز دل فاش بگفتم با یار..
باز هم راز همان ، یار همانست که بود
صبر ایوب طلب از دل و جان می کردم
دل بی تاب همان ، صبر همانست که بود
شور شیرین به سر و غصه فرهاد به جان
سر پر شور همان ، عشق همانست که بود
به امید قدمش هیچ غمی در دل نیست ...
شوق دیدار همان ، یار همانست که بود
یا رب آن یکه سوار از سر رحمت برسان
که جهان در طلب و باز همانست که بود ...


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط مهیار در 89/11/20:: 6:51 عصر

پروردگارا ...
دست دعا بسوی درگاه پرعظمت تو بلند می کنیم ..
و قلبهای خسته مان را که از طوفان شن زارهای تب زده زندگی میسوزد
به سوی آسمان جاودانه تو می گشاییم
تا در زیر باران رحمت تو شستشو شود
خداوندا پنجره غبار گرفته چشمهایمان
را بسوی نسیم خوش عطر باران زده باغ مصفی تو می گشاییم
تا روشنی تازه یابد...
ای مونس شبهای تیره تار و ای همدم روزهای تنهایی و بیقراری
چه دانیم که از تو پنهان باشد
و چه گوییم که آوای ما از حجاب آسمانها نگذرد
و به گوش خلوت نشینان سرای ملکوتی نرسد
خداوندا بدین خوشیم که با ما باشی
وبدین خوشدلیم که با تو از هر یاوری بی نیاز خواهیم بود
خداوندا اگر به روزهای درمانگی یاد تو نداریم به یاد کدام کس باشیم
خداوندا به تو ایمان داریم ..
و تو گفتی که در پس هر زمستانی بهاری هست زیباو دلگشا
پس در انتظار بهاری هستیم که پس از زمستان زندگی به آن نیاز داریم
تا شیرینی روزگارمان را حس کنیم
و دلگشایی دلهای رنجکشیده مان را با چشمان خسته خود به تماشا بنشینیم
برویم. برویم دستی بر دلهای دردمند و سرهای بی سامان بگذاریم
تا ویرانه های دل را آباد کنیم
الهی. الهی این سوز ما امروز درد آمیز است
نه طاقت بسر بردن نه جای گریز است
این تیغ است که چنین تیز است
الهی درد می دانم و درمان نمی دانم
الهی. الهی تو شفا ساز که از این معلولان شفای ناید
تو گشایی ده که از این بندیان کاری نگشاید
بسامان آر که سخت بی  سامانیم
جمع دار که بس پریشانیم
دانایی ده که در راه نیفتیم
بصیرت ده که در چاه نیفتیم
نگاه دار تا پریشان نشویم
براه دار تا پشیمان نشوییم
بیاموز تا را از چاه بدانیم
بر افروز تا در تاریکی نمانیم
همه را از خود رهایی ده
همه را با خود آشنایی ده
همه را از مکر اهرمن نگاه دار
از نفس بدم رهایی ده. یا رب
از قید خودم رهایی ده. یا رب
بیگانه ز آشنا و خویشم گردان
یعنی با خود آشنایی ده. یا رب
یا رب. یا رب به شراب عشق سر مستم کن
و از عشق خودت نیست کن و هستم کن
و از هر چه بجز عشق پا بستم کن
الهی. الهی آنکه تو را دشمنی آموخت
آنکه دم از بیگانگی زد آشنایی نیاموخت
دل جایگاه مهر است
نه جای جوشش و کین
جان از دوستی جان گیرد
و کینه با کین
دو ستی کلید درهای بسته است و مرهم دلهای شکسته
الهی....  الهی بنمای رهی که ره نماینده تویی
بگشای دری که در گشاینده تویی
من دست به هیچ دستگیری ندهم
که ایشان همه فانی اند و پاینده تویی ...


کلمات کلیدی :